|
|
|
|
| خروج از نور
ابن ابی یعفور میگوید: «روزی خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدم و به ایشان عرض کردم: من مقداری از دشمنان شما را میشناسم، در شگفتم آنها که جزو دوستداران دشمنان شما فلانی و فلانی (اولی و دومی) هستند، انسانهای امانتدار، راستگو و وفادرا به عهد و پیمانهایشان هستند اما بسیاری از دوستداران شما چنین نیستند؟!» امام خشمگین شد و نگاه تندی به او نمود و فرمود: «هرکس که بر اساس پذیرش ولایت امام جائر خدای را بپرستد دین ندارد و هر آن کس که در پوشش ولایت پذیری از امام عادل خدا را عبادت کند عتابی بر او نیست. ابن ابی یعفور با تعجب پرسید: چگونه ممکن است؟ آنها که دین ندارند و اینها هم مشکل و عتابی ندارند؟! امام فرمود: «مگر نشنیدهای که پروردگار پاک فرمود «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور» یعنی به سبب پذیرش ولایت امام عادل آنها از ظلمت گناه به سوی نورانیت توبه و مغفرت رهنمون میگرداند و کفار را که در سرپرستی طاغوت به سر میبرند، از نور بیرون میکند و به سوی ظلمت میکشاند. او دوباره پرسید: مگر مراد از الذین کفرو کافران نیستند؟ امام پاسخ داد:« آیا کافر نور دارد که از آن خارج شود؟ مقصود مسلمانانی هستند که ولایت امام جائر را پذیرفتهاند از نور خارج شدهاند و کافر گشتهاند. بدین جهت استحقاق عذاب دارند.
| دوستدار فاطمه معصومه سلام الله علیها
| پنج شنبه 86/11/4
| ساعت 12:28 صبح
| برای زائر:
سلام |
|
_______________________________________________________________________________________________
|
|
| فرهنگ عاشورایی و انسجام شیعیان
تاریخ زندگی بشر گواهی میدهد که انسان همواره به صورت دسته جمعی روزگار گذرانیده و همگان بر این باور اتفاق دارند که همبستگی ازضرورتهای اجتماع و امر حیاتی برای جامعه است. در نگاه جامعه شناسان، همبستگی به وضعیتی اشاره دارد که در آن افراد به واسطه تعهدات فرهنگی و اجتماعی به یکدیگر همبستهاند در پاسخ به این پرسش که مکانیسم و عوامل پدیدار شدن این همبستگی اجتماعی در جوامع چیست؟ پاسخهای مختلفی چون تقسیم کار اجتماعی، فشار و زور، دشمن مشترک، پرورش حس ملیت و ... در این رابطه داده شده است اما مؤثرترین وسیله ایجاد همبستگی، بالا بردن سطح آگاهی مردم در جهت شناساندن ارزشهای واقعی است فارابی محبت ناشی از اشتراک در فضیلت که ریشه در عقاید مشترک دارد را علت موجده همبستگی میداند. خواجه نصرینالدین طوسی هم وابستگیهای عاطفی را اصلیترین عنصر از شاخصههای مهم ایجاد همبستگی اجتماعی میداند. اگر در طول تاریخ شیعه، شاهد اجتماعی شیعی بوده و هستیم که دارای وحدت فکری و عملیاند این را باید مرهون قیام عاشورا دانست. قربوطلی میگوید: «شهادت امام حسین (علیه السلام) در کربلا، بزرگترین حادثه تاریخی بودکه منجر به تشکیل و تبلور شیعه گردید و سبب شد که شیعه به عنوان یک سازمان قوی با مبادی و مکتبی سیاسی و دین مستقل در صحنه اجتماع اسلام آن روز جلوه کند.» نهضت امام حسین (علیه السلام) از دو طریق آگاهی بخشی و روشنگری و طریق عزاداری و سوگواری توانست این پیامد مهم را به همراه داشته باشد. توضیح اینکه فعالیت و کنشهای کنشگران دارای دو نوع کارکرد است: 1- کارکرد آشکار که شناخته شده و مورد انتظار آنهاست. 2- کارکرد پنهان که شرکت کنندگان در آن فعالیت از آن آگاه نیستند. کارکرد پنهان زندهنگه داشتن فرهنگ عاشورایی، اخوت و همبستگی و انسجام شیعیان است.چنانچه امام خمینی (قدس ره شریف) میفرماید: «آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مسئله عزاداری ائمه اطهار است.» این مسئله از نگاه محققان نیز پنهان نمانده چنانچه نیکلسن در اینباره میگوید: «حادثه کربلا حتی مایه پشیمانی و تاسف امویان شد زیرا این واقعه شیعیان را متحد کرد.» فیلیپ حتی، هم اینگونه مینویسد که «فاجعه کربلا سبب جان گرفتن و بالندگی شیعه و افزایش هواداران آن مکتب گردید.»
| دوستدار فاطمه معصومه سلام الله علیها
| پنج شنبه 86/11/4
| ساعت 12:19 صبح
| برای زائر:
سلام |
|
_______________________________________________________________________________________________
|
|
| عطش عشق
دهر با مراد سفلگان میچرخد تا تو در کشاکش بلا امتحان شوی و این ابتلائات نیز پیوسته میرسد تا رغبت تو در لقای خدا افزون شود ... پس ای دل، شتاب کن تا خود را به کربلا برسانیم! میگویی: مگر سر امام عشق را بر نیزه ندیدهای و مگر بوی خون را نمیشنوی؟ کار از کار گذشته است. قرنهاست که کار از کار گذشته است. اما ای دل، نیک بنگر که زبان رمز چه رازی را با تو باز میگوید: کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا. یعنی اگر چه قبله در کعبه است، اما فَاینَما تُولّوا فَثَمّ وَجّه اللهِ. یعنی هر جا که پیکر صد پاره تو بر زمین افتد آنجا کربلا است، نه به اعتبار لفظ و استعاره که در حقیقت. و هر گاه که علم قیام تو بلند شود عاشورا است، باز هم نه به اعتبار لفظ و استعاره. و اگر آن قافله را قافله عشق خواندیم در سفر تاریخ، یعنی همین. کربلا آمیزه کرب است و بلا ... و بلا افق طلعت شمس و اشتیاق است و آن تشنگی که کربلائیان کشیدهاند تشنگی راز است و اگر کربلائیان تا اوج آن تشنگی نرسند چگونه جانشان سرچشمه «رحیق مختوم» بهشت شود. آن شراب طهور که شنیدهای بهشتیان را میخورانند، میکدهاش کربلاست و خراباتیانش این مستانند که این چنین بی سر و دست و پا افتادهاند. آن شراب طهور را که شنیدهای تنها تشنگان راز را مینوشانند و ساقیاش حسین است، حسین از دست یار مینوشد و ما از دست حسین.
سید شهیدان اهل قلم شهید آوینی.
| دوستدار فاطمه معصومه سلام الله علیها
| سه شنبه 86/10/25
| ساعت 12:52 صبح
| برای زائر:
سلام |
|
_______________________________________________________________________________________________
|
|
| کفر امویان
امیر المؤمنین درباره امویان میفرماید: ما اسلمو و لکن استسلمو و الکفر فلما وجدوا أعوانا علیه اظهر؛ اینها مسلم نشدند بلکه مستلسم شدند. اسلام را ظهر کرده و کفر در درون خود نگاه داشند. منتظر فرصت هستند تا یار و یاوری پیدا کنند و آن کفر درونی خود را آشکار نمایند. این دسته که در زمان پیامبر منافقانه زیستند بعد از رحلت پیامبر به حکومت وقت پیوستند و با سران آنها ساختند و سر از حکومت شام در آوردند زیرا برای داشتن قدرت و ارتش مسلح به سرمایه کلانی نیاز داشتند و شام، محل زندگی سرمایهداران مقتدر بود از طرفی به دلیل دوری از مرکز اسلام مردم را در جهل نگه داشتند و در ارتباط با روم دست مسلمانان را از کارهای کلیدی کوتاه کردند لذا حضرت علی و امام حسین (علیه السلام) با بررسی جوانب به سوی کوفه که نزدیکتر به شام بود رفتند (به علاوه عوامل دیگر) تا مردم را به معارف اهل بیت جذب و امویان را ریشه کن کنند.
بر گرفته از کتاب حماسه و عرفان – جوادی آملی
| دوستدار فاطمه معصومه سلام الله علیها
| سه شنبه 86/10/25
| ساعت 12:48 صبح
| برای زائر:
سلام |
|
_______________________________________________________________________________________________
|
|
| ملاک چیست؟
استاد شهید مرتضی مطهری پاره تن امام خمینی (ره) ارادت عجیبی به اهل بیت (علیه السلام) داشتند اوج این ارادات در کتاب حماسه حسینی منعکس میگردد. یکی از شاگران ایشان میگوید: «چند وقتی از شهادت استاد میگذشت که شبی در عالم رویا ایشان را دیدم مانند هیئتهای مذهبی که منبری میگذارند و سیاه پوش میکنند، محلی را مشاهده کردم و میدانستم که استاد به رحمت خدا رفتهاند و آنجا عالم آخرت میباشد. عده زیادی جمع شده بودند و منتظر آقای منبری بودیم که از جمله منتظران استاد مطهری بود و قرار بود بعد از آن منبری استاد منبر تشریف ببرند. پیرمردی که در کسوت روحانی بود، آمد و در جایگاه قرار گرفت و مطالب و مسائلی را بیان کرد و توسلی انجام شد. من در ذهنم بود که در پایان جلسه به استاد عرض کنم: شان شما اجل از این است که پای منبر این مرد بنشینید. بعد از این که جلسه تمام شد استاد مانند یک عبد و غلام او را احترام کردند. سخنانی بین آنها رد و بدل شد که چیزی متوجه نشدم. بعد از این که آقا تشریف بردند خطاب به استاد مطهری مطالبی که در ذهنم بود عرض کردم. استاد در جواب فرمودند: «این پیر مرد سادهای که میبینی واسطه فیض بین من و امام حسین (علیه السلام) است و ملاک در این دنیا آقا حضرت سید الشهداء است که هرچه رابطه و نسبت به امام حسین (علیه السلام) بیشتر باشد، جایگاه و مرتبه بالاتری داری.
| دوستدار فاطمه معصومه سلام الله علیها
| پنج شنبه 86/10/20
| ساعت 10:29 عصر
| برای زائر:
سلام |
|
_______________________________________________________________________________________________
|
|
|
|
|
|
|