ای آستان تو، حرم کبریا شده
وی خاک آستانهی تو، ماسوا، شده
ای فرش آستانهی تو، شهپر ملک
وی خاک راه تو به نظر کیمیا شده
ای کعبهی امید خلایق که درگهت
رشگ منا و مروه ز لطف و صفا شده
ای زائر حریم تو در بارگاه قدس
مشمول فیض و رحمت بیمنتها شده
ای در تو مات، چشم خدابین اولیا
آئینهی تمام نمای خدا شده
رنگین کمان مهر به چرخ جلال تست
یا قامت سپهر به تعظیم، تا شده؟!
معصومهی شفیعه توئی، اشفعی لنا
ای شهره در شفاعت اهل ولا شده
گویم مدیح تو که ز لطف تو، تاکنون
بر روی من هزار در بسته، وا شده
گلهای طبع من ز نسیم عنایتت
خرم شده، شکفته شده، دلربا شده
تا بارگاه تو، حرم اهل بیت باد
ما را اگر غمی است، غم اهل بیت باد.
شاعر: محمد علی مجاهدی «پروانه»